من درست ن می شم
آقا من نمیدونم چرا اینجوریم؟ هی گفتم میرم دانشگاه آدم میشم ولی نه خیر مثل اینکه این عشق دست از سر ما برنمیداره. والا خوابالو جونم شاهده من با چه هدفی رفتم دانشگاه.
البته الآن هم هدف همونه ها فقط وسایل یه مقدار تغییر کرده
حالا با کمک بلا جون قصد دارم تو وسایل یه خونه تکونی اساسی ایجاد کنم.
تازه الآن اعتماد به نفسم هم رفته بالا از یک منبع بسیار موثق
شنیدم که خیلی ها تعریف گروه ما رو میکنن میگن چقدر اینا دخترای گلی هستند مخصوصا خوشحال خانوم. دیگه چیکار کنم از شماها که خیری به ما نرسید و نتونستید من رو درست کنید ولی خوشحال باشید که دو تا دوست خشنم تاثیرات خفنی روم گذاشتند البته از اونجایی که من هم خیلی موثرم اونا هم از تاثیرات مثبت من در امان نموندند![]()
+ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۰ ساعت 13:45 توسط خوشحال
|
یادمان باشد همیشه: