سلام.... این دفعه یکی داره تو این وبلاگ مینویسه که شاید بعضیا از جمله اون  قاصدک بوق چشم دیدنش نداشته باشن به حول قوه الهی این خوشحال از اون رویی که شما دیده بودید غلطک زده اونوری شدهیه موجود عجیبی شده..... اول سال قرار گذاشتیم  یا من رو اون تاثیر بذارم یا اون رو من..حالا مثل اینکه من تو تاثیر گذاری افراط کردم........اوایل هر چی اون میگفت ما میگفتیم "لزومی نداره"(به این جمله توجه کنید که شدید مهمه) حالا وضع به جایی رسیده که ما یه حرف ساده هم میخوایم به پسرا بزنیم خوشحال میگه "لزومی نداره" خلاصه این خوشحال لازم و ملزوم  دیگه اون خوشحال گذشته نیست....تغییراتی روش اعمال شده که به کلی عوض شده.....به جایی رسیده که "سلام: رو هم خیلی ضروری نمیدونهیعنی کاری که شما در ۲ سال نتونستید انجام بدید دانشگاه و دوستان محترمش ۶ ماهه انجام دادن(فشرده و تضمینی)بچه ی خوشحال ما تمام شوقش نوشتن لیست بچه های کلاس و مصبر (مبصر )بودنه...استادا که این روزای اول لیست نداشتنُ تا ازمون خواستن که اسمامون تو یه برگه بنویسیم دیدم خوشحال دفتر و خودکار بی صاحاب من  برداشت و اسم همه رو نوشت .....اول گفتم خوب حالا یه باره ..... اما نه هر بار که استادا این تقاضا رو میکنن خوشحال دست به قلم میشه.... انقد که  از این کار لذت میبره ُ  رفتن به سواحل مدیترانه تا این حد شادش نمیکنه ..... خوشحاله دیگه....اینجوری شاد میشه..... در اینجا بر خود لازم میدانم از شما چلغوزیان عزیز که به عنوان تدارکات و پشت صحنه همواره یار و یاور ما بودید ُ تشکر ویژه ای داشته باشم (هر چند که گاه با اعمال نظرات غلط و بیجا بیشتر کار را خراب کردید و کنترل خوشحال- این چلغوز اعظم - را از دست ما خارج نمودیداما من نیمه ی پر لیوان را نظاره میکنم)تنها مشکل قابل دسترس استرس خوشحاله که هنوز راه حلی براش ارائه نشده

مشکلات بعدی خوشحال متعاقبا اعلام خواهد شد.

قابل به ذکر است که تا درست شدن خوشحال راه طویلی در پیش داریم....حالا حالاها دلتون خوش نکنین...

قاصدک چلغوزتا چشت در آد